کلبه مهربونی

خدایاااااااااااااااااااا شکرت...

1392/12/21 15:33
نویسنده : مهربون
211 بازدید
اشتراک گذاری

24بهمن اومد و خبری نشداز خود راضی

بازم صبر کردمو امیدوار بودم خیال باطل تا روز 28 صب قبل رفتن به کلاس یه بی بی گذاشتم

خدا رو شکرررررررررررررررررررر به 30 ثانیه نکشید و مثبت شد

وای همین جوری مبهوت مونده بودم همسرم کلی خوشحال اما من همین جوری مات و مبهوت هی میگفتم مطمئنی؟!

درسته؟! همینجوری مونده بودم خلاصه!!

همون موقع رفتم یه دکتر عمومی اصن نمیدونستم پیش کی برم!!

بهش گفتم جریانو اونم واسم آز بتا نوشت

فرداش روز 29 بهمن رفتم آزمایش دادم که1000 بود

خدا رو شکررررررررررررررررر

من مامان شدم واقعا واقعا

تا دیروز که 20 اسفند بود به هیشکی نگفته بودیم

صب رفتم سنو گرافی صدای قلب نینی رو که شنیدم خیالم که راحت شد

شکرررررررررررر خدا

شب همسرم به مامان خودمو خودش زنگید و همه فهمیدن خلاصه

نینیمون الان دو ماهشه

و کلی راه مونده تا دنیا بیاد و روی ماهشو ببینیمقلب


پ.ن: من هنوزم گیجم. نمیدونم هنوز انگار باورم نشده!!!

پ.ن: ببخشید که انقد دیر این پست رو زدم همش منتظر بودم که برم سنو و خیالم راحت بشه

واسم زیاد زیاد دعا کنید. امیدوارم همه دوستایی که در انتظارن، زودی خبرای خوب بدن.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

افسانه مامان هیچکس!
22 اسفند 92 20:50
آخ جونمی جون خییییییییییییییییییییییلی خییییییییییییییییییییییییلی خوشحال شدم دوست مهربونم
مهربون
پاسخ
مرسی عزیز دلم ایشالله به وقتش قسمت شما